وای…!
عجب غوغا میکنند
در من…،
واژه هایی که
به وزن “تو”
شعر میشوند..!
.
.
بیداری
تلخ ترین تراژدی ست
وقتی
تو را
در خواب دارم …
.
.
.
چه درونم تنهاست و در این تنهایی
شاخه ی خشک نگاهم گل چشمان تو را میجوید
.
.
.
بُگــــــــــــذار زمــانـــــه از حِـســـادتــــــــ بتـرکَــد
انــــــگشتــــــان ِ مَـــــن
چـــه بـــِه انگــشتـــان ِ تــــــو مےآینـــــد !
.
.
.
.
بعد تو دلم همیشه “در دست تعمیر است” خواهد ماند
.
.
.
خیال من…
گنجشک کوچکیست که به حیاط نگاهت عادت دارد
به طمع دانه های محبتی که هر روز میپاشی
.
.
.
پیش از تو همه را با معیارهایم می سنجیدم !
بعد از تو همه را با تو می سنجم حتی معیارهایم را …
.
.
.
تنهایم …
اندکی بغل می خواهم
ترجیحاً عاشقانه …
.
.
.
بن بست دنیاست برای من آغوشت …
اولین باریست که هراسی ندارم بگویم به بن بست رسیده ام !
.
.
.
عشق یعنی آنجا که دهانها جسارت گفتن ندارند قلب ها می زنند زیر آواز !
.
.
.
عاشقی یعنی بعد از دو ساعت اس ام اس بازی با عشقت،
شب که دلتنگش میشی دوباره میشینی
همون اس ام اسای تکراری رو میخونی !
.
.
.
آن
چشمانت
قاتل بالفطره اند!
.
.
.
گونه هایت را برای دست هایم می خواهم
پیشانی ات را برای لب هایم
خودت را برای زندگی ام
می بینی ؟
برای خودم هیچ نمی خواهم ؟!
.
.
.
تمام شعر های عاشقانه جهان شبیه تو هستند !
تو اما پشت استعاره ای ایستاده ای که به ذهن هیچ شاعری نخواهد رسید …
.