loading...
فان کده|دهکده سرگرمی
ADMIN بازدید : 0 چهارشنبه 24 مهر 1392 نظرات (0)

عجیب ولی واقعی:
امروز نشسته بودم با مامانم صبحانه میخوردم تلوزیونم داشت اخبار میگفت:
براثر برخورد3 اسب در مسابقه چابک سواران انها زخمی شدند و دوتا از انها راهی بیمارستان شدند.
مامانم برگشت پرسید: مسابقه اسب دوانی بوده؟
گفتم: پ ن پ داشتن با اسبا فوتبال بازی میکردن اسبا دیدن عقبن زدن بازیکنای حریفو نفله کردن!
مامانم :-((((
خلاصه بعدازجویدن پنیر و کره و نون و سفره!!! پاشدم برم مدرسه مامانم دوتا سیب گذاشت توپلاستیک بهم داد.
گفتم: اِ دوتاست؟ (اخه هرروز یه دونه می برم)
گفت: پ ن پ 5تاست بقیشو hidden کردم برو تو فولدر آپشنش show رو بزن بیاد!
من :-@@@@@
ماااااااامااااااان ! تو اینا رو از کجا یاد گرفتی؟ نکنه کنار دست من میشینی یادگرفتی؟
برگشته میگه: د ن د از تو که چیزی نمیشه یاد گرفت از همکارم دارم یاد میگیرم!
خلاصه مامانم دست منو از پشت بسته بااین حاظرجوابیاش!
اونروزو اینجوری رفتم مدرسه :-$$$$$$$

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 147
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 26
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 89
  • بازدید سال : 91
  • بازدید کلی : 371